ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اینجا هیچ خبری نیست
هوا خنک است و کمی آن طرفتر گنبدی ضامنم شده ... که جانم و آبرویم در امان باشد
من اما بیامان میتازم
یا نه ... اسب عصیان بر من میتازد ... و زیر لگدهایش له میکندم
همچنان سرگردان و گیج ... باز هم امید هرساله و دخیل پنجرهات آقاجان ...
منتظر تعبیر یک عالمه خواب قشنگ ...
منتظر او ... اویی که میشد تو باشد ولی حال نداشت و او ماند ... و جای مخاطب مفرد را خالی کرد ...
و من درگیر هستم از یک ؛تو؛ی غایب که بدجور غریبم کرده و مرا از متکلم بودن درآورده
به قولی جای خالیاش را با هیچ گزینهای نمیتوان پر کرد ...
من اما تو را مخاطب قرار میدهم ای :تو: ی گمشده! از غیبت دربیا و بیش از این من را غریب و ساکت نخواه
و اویی که می شد تو باشد و حال نداشت و او ماند ...
که مقصد مشکل است ...
که خرما بر نخیل ..
که دست ما کوتاه
که حافظ از سرپنجه ی عشق نگار
همچو مور افتاده شد در پای فیل
گم کرده بودم این مخزن الاسرار پنهانم رو دلم !
پیداش که کردم فقط سراسیمه خوندمش بی هیچ نظری ...
همش از منظر من زیباس ...
سرفراز کردید.
گفتم چشمم گفت به راهش میدار
گفتم جگرم گفت پر آهش میدار
گفتم که دلم گفت چه داری در دل
گفتم غم تو گفت نگاهش میدار
بوسعید