ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نمی توانم حرف بزنم و تو هم نمی خواهی بشنوی
فرصت زیادی نمانده ...
کتاب زندگی ام در حال به روز رسانی ست ...
من اما مدام درگیر حضور توام در این صفحه های نانوشته
آینده روشن است، اما واضح نیست
حرف هایی می شنوم ... که نمی خواهم
این روزها دلم می خواهد بلند بلند فکر کنم تا افکارم فضای اتاقم را پر کنند و از پنجره و سوراخ کلید بیرون بریزند
آینده واضح نیست ... اما روشن روشن است
و این صفحه های در باد را خودم با جوهری که دارم خواهم نوشت
خواهی دید که باز هم ردی از تو در این میان خواهدبود
عکس اگه سر جاش بود شاید بهتر میفهمیدم این نوشته ی قشنگو
نمیدونم چرا دیگه نشون نمیداد، عوضش کردم