ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آمدم یک لحظه حرفى بزنم و برم ...
آمدم بگویم امروز هم رفت ...
دیشب مغزم قدرى ورم کردهبود ...
تمام امروز را خواب بود به جز ساعت امتحان فلسفه ... قرصهاى خوابآور اثر کردهبود ...
ولى الان سرحال شده دوباره ...
ولى انگار هنوز هم سرحال نیست ... چون من هنوز دارم هزیان مىگویم ...
امروز تشییع یک شهید بود! دیدید حرف حسابى زدم ... در لابهلاى هزیانها هم مىشود حرف حساب زد!!!
و همینم کافى ست.
هذیان یا هزیان؟؟!!
قشنگ بود....حرف حسابی زدی اما حرف حساب نبود!!!!
انس که بگیری هر کدامشان برادرت می شوند ..
عزیزت می شوند .. دوستت می شوند ..
غریب نیستند ..
حتی اگر گمنام باشند آشنایند !
می شناسی شان ... یعنی تو آنها را می شناسی .
کاش آنها ما را به جا بیاورند .. آن روز که باید .
اللهم ارزقنی شهادت فی سبیلک
امروز هم در محله ی ما تشییع یک شهید بود
خیلی خوب بود خیلی سالارن این شهیدا
یاعلی :)